دوستای عزیز سلام
چند وقتی بود که خیلی سوژه تو ذهنم بود ولی نمیتونستم بنویسم تا امروز که یه دفعه نوشتنم اومد!!!
اینی که میخوام بنویسم در مورد مدهای فکریه. به نظر میاد جالب باشه...
من دو نمونشو براتون میگم بقیهاش باخودتون...
اول یه مدفکری سیاسی وجود داره و اون اینه که اگه شما میخواین یه جنتلمن سیاسی!! باشید حتما باید از احمدینژاد بصورت قابل قبول اما فجیعی انتقاد(البته اسمش انتقاده، منظورم فحش و تهمت و از این چیزاست!!!) کنید و اون رو جوری له و لورده کنید که مثلا از خاتمی هم بدتر نشون بده!!!!(مثلاً از تورم و گرونی بنزین و... بگید که از زمان آریاییها به این فلاکت نبودیم!!!!)
ابته اگه این روش رو در سطوح بالا نمیپسندید(در طراحی و ابراز روزانه چند فحش جدید ابتکار عمل ندارید!!) میتونید از خاتمی تعریف و تمجید کنید و بگید که زمون خاتمی نفت بشکهای شیش دلار بوده و اونوقت بهترین سیاستها و سرمایه گذاریها اعمال شده و روابط خارجی و از این چرت و پرتا در زمان ایشون بسی بهتر از زمان این محمود جون خودمون بوده!!!(البته در این روش شما مجبورید هی تندتند دروغ بگید و از اون جایی که دروغ کلید همه گناهاست توصیه نمیشه!!!!!!)
در کنار این جور صحبتها شما حتماًحتماً باید دو سه جمله از دکتر شریعتی هم حفظ باشید و هرجا کم آوردید بگید شهید(!) شریعتی اینو گفته اونو گفته(مهم نیست که جمله به بحث مربوط باشه یا نباشه، اصل کلاسه!!!!) و اگر دید این روش هم جواب نداد نوبت به اراجیف و شبهات دکتر سروش میرسه که دیگه در حد اعلا به شما وجهه اجتماعی میبخشه!!!!!(این روش هم توصیه نمیشه آخه ممکنه کار به جاهای باریک بکشه و شما مجبور بشید قید خدا و پیغمبر رو بزنید!)
در طول حرفهاتون هم دو سه بیتی از فروغ فرحزاد قاطی کنید تا به عنوان یه شخصیت ادبی سیاسی هنری علمی و... شناخته بشید!(ایضاً اگر نامربوط بود لامشکل!!!)
مورد بعدی ذکر این نکته مهمه که در ایران اصلا آزادی بیان و آزادی عمل وجود نداره و من چند تا دانشجو میشناسم که الآن دربند این رژیم نامردن و تو بند209اوین دارن شکنجه میشن!!!!!!(این آخری خیلی جواب میده!) و اگر طرف راضی نشد از خاطره های خودتون در سلولهای انفرادی زندان اوین بگید!! که هفت هشت باری بخاطر انتقاد از آخوندها(ذکر این لفظ بصورت مکرر، مستحب مؤکد بلکه لازم و واجب است!!) اونجا زندونی شدید!!!!!!ممکنه در این بین طرف شما خیلی آدم پختهای باشه و هی دماغ شما رو بسوزونه! که در این مرحله شما باید شروع کنید و از عظمت و اقتدار ایران باستان در زمان اجداد بزرگوارمون کوروش و داریوش هخامنشی کنید و بگید که این آخوندها(ایضاً پرانتز دو خط بالاتر!!) ما رو از کجا به کجا رسوندن!!!!!!(در این مرحله ذکر نام چند شخصیت مثل آتوسا، آرتمیس، بئاتریس و... و نقل دوسه داستان از کشورگشاییهای اونا خیلی تاثیر داره!! البته اگر در حین نقل داستان بغض گلوتون رو بگیره و دو سه قطره اشکی هم بیاد!! که دیگه طرف لال میشه و شما حتی شهرت جهانی پیدا میکنید!!)
مد فکری دوم که از اولی خطرناک تره و مربوط به دین و مذهب میشه اینه که ما نباید قرآن و دعاها رو از رو متن عربی بخونیم...
این طرز تفکر خیلی خطرناکه آخه خیلیا فقط عربی میخونن و اگه همینم وارد فکرشون بشه باید قرآنو از تو خونه هاشون برداریم. ضمنا ما چندین حدیث داریم که در مورد تلاوت قرآنه(نه تفکر و تدبر) که تلاوت به خونه ها نور معنوی میده، باعث برکت میشه و...
حالا ورژن جدید!! این تفکر که فراگیرتر هم هست اینه که آدم بجای این که بره دعای کمیل و ندبه و احیا و... بنشیند سر در جیب مراقبت فرو کندو تفکر کند در نفس خویش و خدای خویش و سیر کند بدینوسیله در احوالات عرفانی بسی نادر در بین عرفا و پس از فراغت از این اعمال دامنی پر کند هدیه اصحاب!!!!!!
یادم میاد تو یه جمع دوستانه یکی از بچه ها میگفت که چه جوری با القای این فکر الاغ(گوشدرازش) کردن و این مفلوک مفتون مغبون!! بجای اینکه بشینه نماز بخونه نشسته سر سجاده فکر کرده!!!!!!(حالا چه فکری نمیدونم!!)
یعنی این جور میخوان بگن که مگه نه یه ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادته پس مرض داریم نماز بخونیم؟!! خوب میشینیم فکر میکنیم خیلی هم راحت ترتره!!!
یکی از علما بچشو واسه نماز شب بیدار میکنه، این بچه هم بیدار نمیشه(یعنی در اصل بیدار میشه اما خودشو میزنه به موشخوابگی!!) بعد مدتی به باباش میگه من موقع نماز شب بیدار میشم اما بجای نماز تفکر میکنم، بنظرتون اون عالمه چه جواب میده؟(عمراً اگه بفهمید!)
میگه اون تفکری خوبه که تو رو ترغیب به نمازشب خوندن بکنه.
خدایا نذار ما گرفتار این تفکرات غلط بشیم و
لاتکلنا علی انفسنا یا ارحم الراحمین، یا ذالجلال و الاکرام...